سلام
زمانی که گذشت و من نبودم، اتفاقات بسیاری افتاد. تصمیمای بزرگی گرفتم و از خانوادم دور شدم. راهی قسمت جدیدی از زندگی شدم که نمیدونستم تهش قراره چی بشه. فقط باید این تغییر رو میپذیرفتم و انجامش میدادم. زمانی که گذشت گاهی انقدر شیرین بود که بهشت رو لمس کردم و گاهی چنان تلخ بود که هنوز دردش عذابم میده. براستی اوست که میمیراند و زنده میکنه. من این جمله رو به معنای واقعی فهمیدمش و حسش کردم. حرفای زیادی تو دلمه برای گفتن ولی الان توانی برای گفتنش نیست. در ادامه براتون دوتا شعر از مولانا و سعدی میذارم . کی بهتر از اونا میتونه شرح حال زندگی رو بگه. برای من این دو شعر تمامه زندگی هستش.
- ۱ نظر
- ۰۱/۴/۱۲