کتابچه جادویی

برای دیدن نور باید با تاریکی روبرو شد..
۰۳/۲/۷ _ ۰۰:۴۵

کتابچه جادویی

برای دیدن نور باید با تاریکی روبرو شد..

کتابچه جادویی

هوا سرد و سوزناک شده بود. دخترک در همان حال که به خودش میلرزید به سختی خودش را به کلیسای نزدیکی رساند. گریه میکرد اما دلیلش چه بود؟ با صدایی که بغض گلویش را گرفته باشد شروع به صحبت کردن با خدای خود کرد ؛

خدای من، خسته شده ام، آنها، منظورم همین آدمهاییست که ادعا میکنند تو را بهتر از من میشناسند، کلافه ام کرده اند. مدام مرا سرزنش میکنند و از هر کارم ایرادی میگیرند. خدای من، آمده ام تا بهشتت را به آنها ببخشم! آری آنها برای رفتن به بهشت حاضرند دست و پای مرا ببندند، پس بهشتشان را به خودشان میبخشم و عاجزانه از تو خواهش میکنم مرا در آتش عشق خود بسوزانی! 

  • شکور

داستانی

عشق

متن

نظرات (۴)

۱۲ آبان ۹۹ ، ۱۰:۰۷

چه زیبا ! :))

شکور
۱۲ آبان ۹۹، ۱۱:۱۶پاسخ:
تشکر 🍀
۱۰ آبان ۹۹ ، ۲۳:۱۵

سلام ،

این داستان به زور به بهشت بردن هم عجب حکایتی شده ،

بهشتی که اصلا برای خانم ها نه جائی رزرو شده

نه مثل مرد ها حوری و غلامان دارند و شرابی از جوی های بهشتی هم می‌نوشند

شکور
۱۰ آبان ۹۹، ۲۳:۴۸پاسخ:
سلام
خیلی خوب اشاره کردید
مردمانی که از ترس جهنم و میل و‌هوس بهشت رفتن برای رسیدن به وعده های پوچ طرح ریزی شدن و‌ هیچ به فکر ارزش ذاتی و وجودی نیستن
فرق گذاشتن بین زن و‌ مرد هم جاهلیت و دردی بزرگ هست.
شکور
۸ آبان ۹۹، ۱۵:۲۹پاسخ:
سلام
☘️💮🌺
۰۶ آبان ۹۹ ، ۲۰:۰۳

تا ته قلبم رفت

شکور
۶ آبان ۹۹، ۲۰:۴۷پاسخ:
این نشونه خوبیه رفیق :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کتابچه جادویی

سلام. خوش آمدید
در این وبلاگ از تاریکی های ذهن گرفته تا زیبایی های دنیا و سرانجام عشق را مینویسم. زشت یا زیبا بودنش بپای تفسیر شما. ممنونم که نظرتون رو با من به اشتراک میذارین..

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب