کتابچه جادویی

برای دیدن نور باید با تاریکی روبرو شد..
۰۳/۱۲/۲۳ _ ۰۸:۱۰

کتابچه جادویی

برای دیدن نور باید با تاریکی روبرو شد..

کتابچه جادویی

در سکوت اتاقم خلوت میکنم

از پنجره درختی زیبا با برگهای زرد خشک شده اش پیداست که رنجی بزرگ دیده است

آیا او شکست را باور کرده؟

نمیدانم اما خوب سرپا ایستاده، او دلی بزرگ دارد که هنوز سر خم نکرده است

دوست عزیزیست برای من، او میتواند اسطورۀ من باشد

من..

من که با هر رنجشی به زمین می افتم

هی درخت آیا تو مرا باور داری؟

کمکم میکنی تا مانند تو برای هر رنجشی سرم را خم نکنم؟

آری خسته شده ام. برای یکبار هم که شده باید مثل تو باشم.

یکبار برای همیشه درخت بودن بهتر است از هزاران بار ...

  • شکور

متن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کتابچه جادویی

سلام. خوش آمدید
در این وبلاگ از تاریکی های ذهن گرفته تا زیبایی های دنیا و سرانجام عشق را مینویسم. زشت یا زیبا بودنش بپای تفسیر شما. ممنونم که نظرتون رو با من به اشتراک میذارین..

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب