کتابچه جادویی

برای دیدن نور باید با تاریکی روبرو شد..
۰۳/۲/۱۵ _ ۱۲:۰۵

کتابچه جادویی

برای دیدن نور باید با تاریکی روبرو شد..

کتابچه جادویی

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن» ثبت شده است

این روزا هرچی بنویسم انگاری باز کمه.. خب پاییزه و یه دل بیقرار!

حرف ها زیاده اما واژه ها اندک! منظورم رو میفهمی؟ چه فرقی میکنه اصلا!

مثلا هزاری آدم بیاد تو رو تایید کنه یا برعکسش ، چه فرقی میکنه؟ بعدش هیچی نمیشه!!

تلقین..فکر کنم همینه.. حس و حال خودمونو به دیگران سپردیم و تهش هیچ برامون باقی نمیمونه..

شاید برای تو این حرف ها شبیه ناله کردن باشه! شایدم به فکر فرو بری ، نه، اصلا شاید نخونیش!!

برای ماندن دیر شده بود، مدام به ساعتش نگاه میکرد. اما نگاهش عادی نبود. مات و مبهوت. چه چیزی اورا به این حال انداخته بود؟!
پیرمرد بیچاره..او تمام عمر خویش را در ساعتی کوچک که به مچش بسته بود مرور میکرد..ساعتی که همیشه همراهه او بوده چطور نتوانسته بود گذر زمان را به او نشان دهد؟!

من از شنیدن ها خسته ام، از این حرف ها، از این بیرحمی

دلم خورد شد، صدایش نیست، دلم بشکن تو میفهمی

چه دردی شد، چه غم ها که نشست بر دل

منه دیوانه مجنون شد ولی عاقل نشد هرگز

من از جنگ ها بیزارم، هنوزم جای زخمش هست

تو حرفت هیچ جز جنگ نیست، سفیدی از لباست هست!

جهانی پر از دروغ و حماقت، آه تعصب را فراموش کردم..انسان های نادان..

از اونجایی که خاطرم هست مدام جنگیدن را به من یاد دادند.. میبینی؟ هنوز هم صحبت از برتری و کشور من و تو و آنهاست..

خیلی وقته که ما به خواب فرو رفته ایم..جنگیدن رویای من و تو نیست.. ما از عشق زاده شدیم

من به دنبال ریشه و کشور و خاک نیستم.. من به دنبال عشق میگردم..چیزی که بیشتر از مرز و بوم بتواند ما را به یکدیگر وصل کند.

آهای مردم جهان این پیام من به شماست..پیامی محکم تر از  ریشه ها... صحبت من صحبت یکی شدنه همه ماهاست..

کسی هست که این پیام را درک کند؟

در سکوت اتاقم خلوت میکنم

از پنجره درختی زیبا با برگهای زرد خشک شده اش پیداست که رنجی بزرگ دیده است

آیا او شکست را باور کرده؟

نمیدانم اما خوب سرپا ایستاده، او دلی بزرگ دارد که هنوز سر خم نکرده است

دوست عزیزیست برای من، او میتواند اسطورۀ من باشد

من..

من که با هر رنجشی به زمین می افتم

هی درخت آیا تو مرا باور داری؟

کمکم میکنی تا مانند تو برای هر رنجشی سرم را خم نکنم؟

آری خسته شده ام. برای یکبار هم که شده باید مثل تو باشم.

یکبار برای همیشه درخت بودن بهتر است از هزاران بار ...

به بیرون نگاهی می اندازم. آدم ها را نه، خورشید🌞 را میبینم. سلامی میکند از جنس عشق. مهربانیش صورتم را نه، قلبم را میسوزاند. از گرمای آتشش متشکر میشوم. میپرسد: آدم ها را میبینی؟ عشقم را نادیده می گیرند. از من فرار می کنند. حتی به آفتابم بد و بیراه می گویند.

میگویم: خورشید قشنگم عشق همین است. آدم ها تاب عشق را ندارند. نه تنها آن را نمی بینند بلکه حاضرند آن را سرکوب کنند. اما تو دلخور نباش، تمام هستی عشق تو را درک خواهد کرد. به گل ها نگاه کن، به عشقت غنچه باز می کنند.

خورشید با دلی غمگین گفت: میدانم، اشکالی ندارد، من باز هم عشقم را به همه هدیه میدهم. امان از آدم ها...

به یاد جمله شمس افتادم؛ خود به تنهایی دنیایی است عشق، یا درست در میانش هستی، درآتشش. یا بیرونش هستی، در حسرتش...

دیشب پیرمردی را دیدم که با آشفته حالی به سویم میدوید. پرسیدم چشده پیرمرد؟ گفت عیسی را در خواب دیدم که با رویی غضبناک مرا به سوی جهنم روانه میکرد! کاش امام زمان ظهور کند تا ما را از این جهنم نجات دهد. بدونه آنکه حرفی بزنم به راهم ادامه دادم. همین که به یار خود رسیدم لبخندی بر من زد. بی صبرانه در آغوشش گرفتم. به چشمانش که نگاه کردم عیسی را دیدم که با لبخندش بهشت را به من نشانی میداد!

همینطور که روزا سپری میشن
انسان‌های زیادی متولد میشن و میمیرن
این چرخه آیا پایانی خواهد داشت؟
این آدم‌ها برای یکبار هم این را نپرسیدند!
به هر طرف که نگاه میکنم جز جنگ چیزی نیست
وسط خیابون، مات و مبهوت خیره شده‌ام
و آن‌ها با دست مرا نشانه کرده‌اند
من دیوانه نیستم، اما عاقل هم نه
چشمانم را میبندم و این همان چیزیست تو نخواهی دید
نور خورشید چشمانم را کور کرده
همیشه حس میکردم تاب عشقش را نخواهم داشت
عشق و حقیقت، کیست که آن را تاب آورده باشد؟!
حقیقت واژه‌ای که هیچکس آن را نفهمید
تعجب نخواهم کرد اگر بفهمم حوا بهشتی بود و آدم آن را فریب داد!
تمامی داستان‌ها برایم سوال شده
اینجا پر از سوالاتیست که هیچکس جوابی برایش نخواهد داشت
درد من سوال‌های بی جواب نیستن
اینکه هیچکس سوالی نخواهد پرسید دردناک است

کتابچه جادویی

سلام. خوش آمدید
در این وبلاگ از تاریکی های ذهن گرفته تا زیبایی های دنیا و سرانجام عشق را مینویسم. زشت یا زیبا بودنش بپای تفسیر شما. ممنونم که نظرتون رو با من به اشتراک میذارین..

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب